انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522Estimation Of Tissue Damage Using Exchange Rate Constant In Magnetic Resonance Imagingتخمین آسیب بافت با استفاده از ثابت های انتقال در تصویربرداری تشدید مغناطیسی1111337210.22041/ijbme.2010.13372FAعفت یاحقیاستادیار، گروه فیزیک، دانشگاه بینالمللی امام خمینییاشار نوحیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه فیزیک، دانشکده علوم پایه، دانشگاه پیام نور مشهدامیر موافقیاستادیار، پژوهشگاه علوم و فنون هسهای، پژوهشکده تحقیقات و توسعه راکتورها و شتاب دهندههاحمید سلطانیانزادهاستاد، قطب علمی و کنترل پردازش هوشمند، دانشکده برق و کامپیوتر، دانشگاه تهران.
عضو پژوهشهای بنیادی علوم، مرکز تحقیقات نظری فیزیک و ریاضی و آزمایشگاه تجزیه و تحلیل تصویر، بخش رادیولوژی، هنری فورد، دیتریویت، آمریکاJournal Article20150625Magnetic resonance imaging (MRI) is a non-ionizing method for identification and evaluation of soft tissue lesions. Perfusion MRI evaluates soft tissues by measuring changes in magnetization of water molecules due to a contrast agent. To this end, concentration curves in the plasma and tissue are estimated by MRI and effective longitudinal relaxation time (T1eff) of the tissue was calculated. To interpret the results, the effects of water exchange on the effective longitudinal relaxation time should be studied. This work presents such a study in which the equations of two- and three-compartmental models of rat brain tissue are solved using Hion and Runge-Kutta numerical methods for different input functions and simulated by Monte Carlo method. Since the exchange of water and contrast agent among different tissue compartments is a diffusion phenomenon, Monte Carlo method is applicable. Results of the numerical methods were compared with those of Monte Carlo simulation. The results of the two methods were almost identical with a maximum relative difference of less than 1%. In this work, concentration of contrast agent in plasma is estimated from MRI of a rat brain tissue. This data is used in the Monte Carlo method to obtain T1eff and exchange rate constants. An advantage of our method is that T1eff is obtained from real data and not from the curve fitting method as commonly used. We derive concentration of contrast agent as a function of time in extravascular space for different constants (K). Then, the curves of simulated and real data were compared to obtain the exchange rate constant of each compartment. The results showed that K of an abnormal tissue was larger than that of the normal tissues. As such, this parameter may be used for diagnosis and treatment of the soft tissue diseases.<span lang="AR-SA">یکی از روش های بررسی آسیب بافت، استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی است. در این نوع تصویربرداری از اثر مغناطش مولکول های آب و ماده کنتراست استفاده می شود. تبادل آب بر منحنی های مغناطش در پلاسما و بافت و در نتیجه بر زمان طولی موثر</span><span dir="ltr"> (T1eff) </span><span lang="AR-SA">اثر دارد. برای بررسی این تاثیر از مدل های چندبخشی استفاده می شود. در این مدل ها معادلات مغناطش بافت برای زمان استراحت طولی ثابت در پلاسما حل شده و تغییرات زمان استراحت طولی در بخش های فضای داخل و خارج سلولی بررسی می شود و ثابت های انتقال در بافت محاسبه می گردند. زمان استراحت طولی بافت با مقدار ماده کنتراست در بافت متناسب است. تغییرات این ماده شبیه تابع گاماست. برای بررسی اثر مغناطش لازم است این تغییرات در معادلات لحاظ شوند که باعث پیچیدگی حل آنها می شود. در این مقاله با در نظر گرفتن تغییرات ماده کنتراست در بافت و با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو و برازش منحنی و روش های عددی هیون، رونگه-کوتا و روش آماری، منحنی تغییرات مغناطش و زمان استراحت طولی در قسمت های مختلف بافت برای مدل های دو بخشی و سه بخشی بافت مغز موش به دست آمده است. ابتدا برای ارزیابی مدل آماری بر اساس قانون بقای جرم، محاسبات به دو روش عددی و آماری انجام شده و نتایج مقایسه شده اند. نتایج مربوط به داده های حاصل از تصاویر، به روش آماری نیز به دست آمدند؛ زیرا در این حالت نیاز به برازش منحنی بر داده ها نیست و می توان از آنها به طور مستقیم استفاده کرد. با تغییر ثابت های انتقال بافت مجموعه ای از منحنی های مغناطش برحسب زمان تهیه شده و با مقایسه زمان استراحت طولی آنها با منحنی های به دست آمده از تصاویر، ثابت های انتقال بافت محاسبه شده اند. ثابت های انتقال بافت های ناسالم نسبت به بافت های سالم بزرگ تر هستند زیرا در این حالت نفوذپذیری و در نتیجه افزایش تمرکز ماده کنتراست و مغناطش در بافت بیشتر است. این ثابت های انتقال که متناسب با شدت آسیب اند می توانند در تشخیص و درمان مورد استفاده قرار گیرند.</span>انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522Thermal Response Modeling Of Human Body Under The Influence Of Eating Cold Or Hot Foodمدلسازی و تحلیل پاسخ حرارتی بدن تحت تاثیر صرف غذای سرد یا گرم13211337310.22041/ijbme.2010.13373FAسید علیرضا ذوالفقاریپژوهشگر دوره فوق دکترا، گروه مهندسی مکانیک، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه تربیت مدرسمهدی معرفتدانشیار، گروه مهندسی مکانیک، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه تربیت مدرسامیر امیدواراستادیار، گروه تبدیل انرژی، دانشکده مهندسی مکانیک و هوافضا، دانشگاه صنعتی شیرازJournal Article20150625Generally, most of the human thermal response models are dependent upon a narrow range of personal/environmental parameters. In other words, the effects of other parameters such as eating foods are not considered in these models. On the other hand, previous studies have indicated that the overall thermal condition of the body can be significantly affected by eating cold or hot foods. In the present study, the time-dependent thermal response of the human body is simulated with considering the effect of eating hot/cold food. This simulation is performed by adding an extra term to Gagge’s transient model. In this study, three thermal conditions of the human body (hot, neutral and cold) are considered and the effects of eating hot/cold food are investigated under the mentioned conditions. Results indicate that the effects of eating hot or cold food are not negligible during the eating time and also in a period of time after that. At the neutral condition, the human thermal sensation is more sensitive to hot food than to cold ones. Eating hot food changes the body thermal sensation from neutral to hot. But, eating cold food would not make significant changes in the thermal sensation of the body. Results also show that cold food changes the body core temperature more than hot food. While hot food influences the skin temperature significantly.<span lang="AR-SA">در اغلب مدل های پاسخ حرارتی بدن، مدلسازی بر اساس پارامترهای فردی و محیطی انجام می گیرد و تاثیر برخی از پارامترهای فرعی نظیر صرف غذا در این مدلسازی ها لحاظ نمی شود. این در حالیست که نتایج برخی تحقیقات نشان می دهد که صرف غذاهای سرد و گرم اثر قابل ملاحظه ای بر شرایط حرارتی بدن دارد. در این تحقیق پاسخ حرارتی بدن در شرایط گذرا تحت تاثیر صرف غذاهای سرد و گرم مدلسازی شده است. بدین منظور با افزودن ترمی به مدل ناپایای گایج سعی شده است تا پاسخ حرارتی بدن در مقابل صرف غذای سرد یا گرم در شرایط مختلف محیطی مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی ها برای سه حالت حرارتی مختلف بدن (گرم، خنثی و سرد) در شرایط گوناگون صرف غذا انجام شده است. نتایج نشان می دهد که در بازه زمانی صرف غذا و حتی مدتی پس از آن، از اثرات غذای صرف شده بر شرایط حرارتی بدن نمی توان صرف نظر نمود. به طوری که احساس افراد در شرایط حرارتی خنثی نسبت به صرف غذاهای گرم بیشتر از غذاهای سرد متاثر می شود. صرف غذاهای گرم می تواند احساس حرارتی افراد را از حالت خنثی به حالت احساس گرما تغییر دهد. در حالی که صرف غذاهای سرد نمی تواند تغییر چشمگیری بر احساس حرارتی افراد و خروج آن از منطقه خنثی داشته باشد. همچنین معلوم شد که صرف غذای سرد دمای مرکز بدن را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد، در حالی که صرف غذای گرم بر دمای پوست اثر بیشتری دارد.</span>انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522Modeling Of The Behavioral Calcium Channels In The Hippocampus Cells, During Stressمدلسازی رفتار کانال های کلسیمی سلول های CA1 ناحیه هیپوکامپ در هنگام تنش روانی23311337410.22041/ijbme.2010.13374FAسید عابد حسینیمربی، گروه برق، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرودمحمدعلی خلیلزادهاستادیار، گروه مهندسی پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهدسید مهران هماماستادیار، دانشکده پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهدJournal Article20150625Various stressful stimuli have different effects on health, decision making, creativity, learning and memory. Understanding human mental states such as stress can prevent its long-term side effects on the body and mind. This study deals with the responses of the neural and hormonal systems to stress using the brain cognitive map in this state and simulates the behavior of the CA1 cell calcium channels with electrophysiological equations in the NEURON software. During stress, the glucocorticoids hormones secreted by the adrenal gland cortex reach the hippocampus through blood flow and by activating glucocorticoids receptors, influence the calcium channels dynamics, especially the L-type and increase calcium entry into CA1 cells. This behavior, testify to the reduction of the calcium removal rate in the cells which leads to exponential decrease in cells firing rate and number of spikes and an increase in the sAHP current range. L-type calcium currents in hippocampus region are effective mechanisms during stress. Comparing the research results in two situations, the cell under control and the cell under stress, shows that the model is consistent with some basic observations of stress.<span lang="AR-SA">محرک های تنش زا اثرات متفاوتی بر سلامتی، تصمیم گیری، خلاقیت، حافظه و یادگیری دارند. شناخت حالات روانی انسان نظیر تنش روانی، می تواند در جلوگیری از اثرات طولانی مدت آن بر جسم و روان موثر باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی نقش سلول های عصبی هرمی</span><span dir="ltr"> CA1 </span><span lang="AR-SA">هیپوکامپ مغز در هنگام تنش روانی انجام شده است. در این تحقیق با کمک نقشه شناختی مغز در حالت تنش روانی، نحوه اثرگذاری دو سیستم عصبی و هورمونی در بدن بررسی شده است؛ سپس با کمک معادلات الکتروفیزیولوژیکی به شبیه سازی رفتار کانال های کلسیمی سلول</span><span dir="ltr"> CA1 </span><span lang="AR-SA">در نرم افزار نرون پرداخته شده است. از نتایج می توان دریافت در هنگام تنش، هورمون های گلوکوکورتیکوئید ترشح شده از قشر غده فوق کلیه خود را از طریق جریان خون به هیپوکامپ رسانده و با فعال کردن گیرنده های گلوکوکورتیکوئیدی، دینامیک کانال های کلسیمی خصوصا نوع</span><span dir="ltr"> L </span><span lang="AR-SA">را تحت تاثیر قرار داده و ورود کلسیم را به داخل سلول های</span><span dir="ltr"> CA1 </span><span lang="AR-SA">افزایش می دهند. این رفتار گواهی بر کاهش نرخ خروج کلسیم داخل تنه سلولی است که به کاهش نمایی نرخ آتش سلول، کاهش تعداد خیزک ها و افزایش در دامنه جریان</span><span dir="ltr"> <span class="SpellE">sAHP</span> </span><span lang="AR-SA">منجر می شود. جریان های کلسیمی نوع</span><span dir="ltr"> L </span><span lang="AR-SA">ناحیه هیپوکامپ، از سازوکار های موثر در هنگام تنش به شمار آمده و با مقایسه نتایج تحقیق در دو حالت سلول تحت کنترل و تنش، مشاهده می شود مدل توانسته با برخی از مشاهدات پایه ای تنش، همخوانی داشته باشد.</span>انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522Power Law: Relation Between Geometry And Kinematics In Skilled Drawing Movementsمدل توانی: قانون حاکم بر ویژگی های هندسی و حرکتی در الگوهای ترسیمی ماهرانه دست33441337510.22041/ijbme.2010.13375FAسعید رشیدیمربی، گروه بیوالکتریک، دانشکده مهندسی پزشکی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی0000-0003-1075-989Xسید محمدرضا هاشمی گلپایگانیاستاد، گروه بیوالکتریک، دانشکده مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی امیرکبیرعلی فلاحاستادیار، گروه بیوالکتریک، دانشکده مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی امیرکبیرفرزاد توحیدخواهدانشیار، گروه بیوالکتریک، دانشکده مهندسی پزشکی، دانشگاه صنعتی امیرکبیرJournal Article20150625In drawing movements, the constraints imposed on the trajectory geometry properties and kinematics are known with two laws: 2/3 power law and isochrony phenomenon. In this paper experiments have been designed to study the relation between two empirical laws in straight and curved patterns of drawing movements in 16-18 years old subjects. Providing two models of power is indicated that in drawing movements, invariant features can be defining. These features are independent of subject, direction and size of trajectory and together they can simplify the role of the upper motor control system and decrease the degrees of freedom and the computational complexity.<span lang="AR-SA">در حرکات ترسیمی، خواص هندسی مسیر و ویژگی های حرکتی تحت قیودی خاص قرار دارند که با دو قانون توان دو- سوم و اصل شیب یکسان شناخته می شوند. در این مقاله با طراحی آزمون هایی درباره افراد 16-18 سال، به بررسی نوع ارتباط این دو قانون تجربی در حرکات مستقیم و منحنی شکل پرداخته می شود. با ارائه دو مدل توانی نشان داده می شود در الگوهای ترسیمی ویژگی های تغییرناپذیر قابل تعریف بوده که مستقل از فرد، جهت، چرخش و طول الگو است و در تعامل با یکدیگر علاوه بر ساده سازی نقش سیستم فوقانی کنترل حرکت، باعث کاهش تعداد درجات آزادی و پیچیدگی محاسبات می شوند.</span>انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522A Cellular Automata Model For Action Potential Propagation Based On Geometric Pattern Of Action Potentialارائه مدل انتشار پتانسیل عمل در بافت قلب با استفاده از اتوماتای سلولی و الگوی هندسی پتانسیل عمل45521337610.22041/ijbme.2010.13376FAسید حجت سبزپوشاناستادیار، گروه مهندسی پزشکی، دانشکده برق، دانشگاه علم و صنعت ایرانفاطمه پورحسنزادهدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی پزشکی، دانشکده برق، دانشگاه علم و صنعت ایرانآذر بادانگیزدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی پزشکی، دانشکده برق، دانشگاه علم و صنعت ایرانJournal Article20150625The heart tissue is an excitable media. Cellular Automata is an approach describing cardiac action potential propagation. One of the advantages of Cellular Automata approach over the differential equations based models is its high speed in large scale simulations. Prior Cellular Automata models are not able to eliminate flat edges in the simulated patterns or have large neighborhoods. Moreover, they are not able to match the shape of ventricular action potential to the real ones. In this paper, we present a new model which prevents flat edges creation by using minimum number of neighbors. we also rather preserve the real shape of action potential by using linear curve fitting of a well known electrophysiological model.<span lang="AR-SA">بافت قلب محیطی تحریک پذیر است. یکی از روش های توصیف انتشار پتانسیل عمل در بافت قلب، استفاده از مدل اتوماتای سلولیست. سرعت اجرای مدل های مبتنی بر اتوماتای سلولی در شبیه سازی های مقیاس بزرگ، یکی از مزایای آن نسبت به روش های مبتنی بر معادلات دیفرانسیل است. مدل های قبلی مبتنی بر اتوماتای سلولی، قادر به حذف لبه های مسطح ایجاد شده در الگوهای حاصل نیستند و یا همسایگی های بزرگی دارند. به علاوه در مدل های قبلی تلاشی برای تطبیق الگوی هندسی پتانسیل عمل بطنی با پتانسیل عمل واقعی نشده است. در این مقاله مدلی ارائه شده است که با حداقل همسایگی، از تولید لبه های مسطح جلوگیری می کند. همچنین با تقریب خطی از مدل الکتروفیزیولوژیکی معروف، الگوی هندسی پتانسیل عمل نیز در مدل برآورد می شود.</span>انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522Processing Of EEG Signal To Analyze The Relation Of The Hypnotizability And Activation Of Brain’s Hemispheres And Frontal-Back Lobes In Hypnosisپردازش سیگنال EEG به منظور بررسی رابطه میان درجه هیپنوتیزم پذیری، فعالیت نیم کره های مغزی و لوب های قدامی-خلفی در حالت هیپنوتیزم53641337710.22041/ijbme.2010.13377FAسرور بهبهانیدانشجوی دکترا، دانشکده مهندسی پزشکی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامیعلی مطیع نصرآبادیاستادیار، گروه مهندسی پزشکی، دانشکده فنی، دانشگاه شاهدJournal Article20150625The analysis of EEG signals plays an important role in a wide range of applications, such as psychotropic drug research, sleep studies, seizure detection and hypnosis processing. From years ago hypnosis was known as a method to help the patients in different fields such as reduction of stress, leaving bad habits, pain control and etc. EEG signals during pure hypnosis would differ from those recorded in the normal no hypnotic conditions. There are several methods for analyzing the EEG signal and similarity index method is one of the famous methods in this branch. In this paper the features of EEG signal of three groups of people with different hypnotizability during hypnosis (Fractal, Wavelet Entropy, Frequency Bands) from left-right and frontal-back lobes were extracted and analyzed using Fuzzy Similarity Index Method to find whether there are any significant relations between the function of these hemispheres and hypnotizability degree. Finally after detecting the significancy, we used the selected features were used to classify the subjects into three groups of hypnotizability. The best classification accuracy was obtained 94% (for two classes of features 1. entropy, Higuchi, high frequency, 2. energy and entropy) and the lowest was 87.5% (for entropy, Higuchi and low frequency features).<span lang="AR-SA">تحلیل سیگنال های</span><span dir="ltr"> EEG </span><span lang="AR-SA">نقش مهمی در زمینه های گسترده ای مانند بررسی داروهای روان پزشکی، مطالعه در زمینه خواب، ثبت و تشخیص صرع و تحلیل پدیده هیپنوتیزم بازی می کند. از سال ها پیش هیپنوتیزم به عنوان روشی موثر برای کمک به بیماران در زمینه های مختلف مانند کاهش اضطراب، ترک برخی عادات نادرست، کنترل درد و ... شناخته شده است.</span><span dir="ltr"> EEG </span><span lang="AR-SA">حین هیپنوتیزم خالص و</span><span dir="ltr"> EEG </span><span lang="AR-SA">در حالت نرمال و غیرهیپنوتیزم کاملا با یکدیگر تفاوت دارند. روش های مختلفی برای تحلیل سیگنال</span><span dir="ltr"> EEG </span><span lang="AR-SA">وجود دارند و روش شاخص شباهت فازی یکی از روش های شناخته شده در این زمینه است. در این مقاله، ویژگی های سیگنال</span><span dir="ltr"> EEG </span><span lang="AR-SA">نیم کره های چپ-راست و لوب قدامی- خلفی در حالت هیپنوتیزم (ویژگی های فرکتال، آنتروپی موجک، باندهای فرکانسی) که متعلق به سه گروه با هیپنوتیزم پذیری پائین، متوسط و بالا، بودند استخراج شده و با استفاده از روش شاخص شباهت فازی، مورد بررسی قرار گرفتند تا مشخص شود که آیا رابطه معناداری میان فعالیت این نیم کره ها در حالت هیپنوتیزم و درجه هیپنوتیزم پذیری افراد وجود دارد یا خیر. در نهایت پس از تائید وجود رابطه معنادار میان سیگنال های نواحی مختلف، با استفاده از ویژگی هایی که در مرحله قبل رابطه معناداری را نشان دادند، طبقه بندی این گروه ها انجام شد. در واقع از ویژگی هایی که در مرحله قبل پیش ایجاد تمایز میان گروه های مختلف هیپنوتیزم پذیری را نشان دادند به عنوان ویژگی های طبقه بندی کننده استفاده شد تا بر اساس آن بتوان افراد را به سه دسته با قابلیت هیپنوتیزم پذیری پائین، متوسط و بالا تقسیم کرد. بهترین نتیجه صحت طبقه بندی برابر با </span><span dir="ltr"><span>%</span></span><span dir="ltr">94</span><span> </span><span lang="AR-SA">(برای دو دسته ویژگی: 1. آنتروپی، هیگوچی، فرکانس بالا و 2. انرژی، آنتروپی) و کمترین میزان آن برابر با </span><span dir="ltr"><span>%</span></span><span dir="ltr">87.5</span><span> </span><span lang="AR-SA">(برای ویژگی های آنتروپی، هیگوچی و فرکانس پائین)، به دست آمده است.</span>انجمن مهندسی پزشکی ایراننشریهی علمی مهندسی پزشکی زیستی5869-20084120100522Simulation Of Three Dimensional Pulsatile Blood Flow In Aorta-Coronary Bypassشبیه سازی سه بعدی جریان پالسی خون در بایپس آئورت- کرونری65721337810.22041/ijbme.2010.13378FAاحمد رمضانی سعادت آبادیدانشیار، دانشکده مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریفمجید احمدلوی دارابدانشجوی دکترا، گروه بیومکانیک، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی سهندفرزان قالیچیدانشیار، گروه بیومکانیک، دانشکده مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی سهندعطااله کامیابیدانشجوی دکترا، دانشکده مهندسی شیمی، دانشگاه صنعتی شریفJournal Article20150625This study aimed to simulate three dimensional pulsatile Newtonian blood flow in End-to-Side anastomosis of Aorta-coronary bypass using ascending aorta velocity flow wave as graft inlet and left anterior descending coronary artery (LAD) velocity flow wave as coronary inlet for 50% symmetric stenosis. We have supposed that LAD walls were rigid and had no spatial mobility due to heart beats. In order to investigate the graft angles effects on blood flow, especially on the wall shear stress magnitudes, 20, 30 and 40 degrees graft angles were used. Using ascending aorta and LAD pulses simultaneously as boundary conditions for the first time is one of the important features of this study because already these boundary conditions have not been used simultaneously. We considered prograde flow effects. Appearance of recirculation flows in various degrees of grafting angles, existence of secondary flows and increased in their effects specially in pulses deceleration phase, existence of double core helical flows and increase in their intensify specially at the systole peak and the rise in the spatial wall shear stress gradient by increasing in the graft angle are some of important results of this study. Finally, according to our assumptions we suggest 20 to 30 degrees as desired angles for grafting.<span lang="AR-SA">در این تحقیق رژیم جریان خون در ناحیه انشعاب بای پس آئورت- کرونری بر روی شریان کرونری چپ پائین رونده</span><span dir="ltr"> (LAD) </span><span lang="AR-SA">با فرض سه بعدی و پالسی بودن جریان خون؛ نیوتنی و هموژن بودن خون؛ صلب بودن جداره های کرونری و عدم تحرک فضایی این شریان در حضور یک گرفتگی متقارن </span><span dir="ltr"><span>%</span></span><span dir="ltr">50</span><span> </span><span lang="AR-SA">در بالادست ناحیه انشعاب در کرونری به ازای زوایای پیوندی </span><span dir="ltr">20º</span><span lang="AR-SA">،</span><span lang="AR-SA">30<span dir="ltr">º</span></span><span lang="FA"> و </span><span lang="FA">40<span dir="ltr">º</span> </span><span lang="AR-SA">با استفاده از نرم افزار فلوئنت شبیه سازی شده است. یکی از ویژگی های بارز این تحقیق استفاده از پالس های جریان خون آئورت آوران و شریان کرونری به ترتیب در ورودی های پیوند و شریان کرونری است که تاکنون در تحقیقات انجام شده از این شرایط مرزی استفاده نشده است. همچنین شبیه سازی جریان در حضور گرفتگی نیز از ویژگی های دیگر این پژوهش به شمار می رود. از جمله نتایج مهم این مقاله، می توان به بروز جریان های گردشی به ازای زوایای مختلف پیوند، بروز جریان های ثانویه و افزایش شدت آنها به ویژه در فازهای ناپایدار پالس های کرونری و آئورت آوران اشاره کرد. بروز جریان های حلزونی دو هسته ای و افزایش شدت آنها با زیاد شدن زاویه پیوندی و افزایش نرخ تغییرات مکانی در مقادیر تنش های برشی اعمال شده بر جداره های کرونری با افزایش زاویه پیوند از جمله نتایج مهم این مطالعه است. در نهایت با توجه به فرضیات اعمال شده زوایای مطلوب پیوندی بین</span><span lang="AR-SA" dir="ltr"> </span><span dir="ltr">20º </span><span lang="AR-SA">تا</span><span lang="AR-SA" dir="ltr"> </span><span dir="ltr">30º </span><span lang="AR-SA">مهمترین پیشنهاد ارائه شده در این تحقیق نظری است.</span>