بیوالکتریک
فرزانه کیوانفرد؛ عباس نصیرائیمقدم
دوره 13، شماره 2 ، شهریور 1398، ، صفحه 147-158
چکیده
مغز به عنوان پیچیدهترین عضو بدن انسان، از جنبههای مختلفی مورد مطالعه قرار میگیرد. بیشترین منشا این پیچیدگی از آنجا ناشی میشود که با وجود ثبات معماری ساختاری (اتصالات فیزیکی)، اتصالات کارکردی دینامیک و مختلفی در مغز وجود دارد. در بیماریهای مغزی، معمولا هر دو اتصال ساختاری و کارکردی مغز و همچنین ارتباط میان آنها دچار ...
بیشتر
مغز به عنوان پیچیدهترین عضو بدن انسان، از جنبههای مختلفی مورد مطالعه قرار میگیرد. بیشترین منشا این پیچیدگی از آنجا ناشی میشود که با وجود ثبات معماری ساختاری (اتصالات فیزیکی)، اتصالات کارکردی دینامیک و مختلفی در مغز وجود دارد. در بیماریهای مغزی، معمولا هر دو اتصال ساختاری و کارکردی مغز و همچنین ارتباط میان آنها دچار تغییر شده و علایم رفتاری متفاوتی را ناشی میشود. مطالعهی تغییرات اتصالات مغزی در اینگونه بیماریها، به شناخت بهتر ارتباط میان ساختار و کارکرد مغز کمک میکند. یکی از اختلالات روانی رایج، بیماری اسکیزوفرنی است که از سایر بیماریهای روانشناختی، وخیمتر بوده و هر دو بخش ساختار و کارکرد مغز را به طور گستردهای درگیر میکند. در میان روشهایی که تا کنون برای بررسی ارتباط میان دادههای مغز پیشنهاد شده، رویکرد آنالیز توام، به دلیل توانایی استخراج اطلاعات متناظر در چند مدالیته، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. با وجود یافتههای ارزشمند این روشها، از آنجا که آنالیز آنها تا کنون محدود به واکسلهای تصویر بوده، اطلاعاتی از ارتباط میان اتصالات مغزی با استفاده از این روشها فراهم نشده است. در این پژوهش از الگوریتم پیوندی آنالیز مولفههای مستقل به منظور تحلیل ارتباط میان تغییرات اتصالات کارکردی و ساختاری مغز بیماران اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد سالم استفاده شده است. نتایج این مطالعه تایید میکند که ارتباط میان اتصالات مغزی الزاما به صورت یک-به-یک نمیباشد. همچنین یافتههای این پژوهش نشان داده که تغییرات اتصالات ساختاری مانند فاسیکولوس طولی فوقانی و فاسیکولوس طولی تحتانی با تغییرات کارکردی در نواحی مختلف مغزی مانند لوبهای گیجگاهی و پیشانی مرتبط است. با مقایسهی قدرت گره و طول کوتاهترین مسیر در زیرشبکههای به دست آمده، کاهش بازدهی در انتقال موازی اطلاعات کارکردی در بیماران اسکیزوفرنی مشاهده گردید. با توجه به این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که آنالیز توام در سطح اتصالات مغزی میتواند به درک بهتر ارتباط میان تغییرات به وجود آمده در اتصالات ساختاری و کارکردی مغز کمک کند.