پردازش سیگنالهای حیاتی
بهناز شیخ الاسلامی؛ قاسم صادقی بجستانی؛ رضا یعقوبی کریموی؛ ریحانه ظریفیان
دوره 15، شماره 1 ، اردیبهشت 1400، ، صفحه 29-46
چکیده
اختلال کمتوجهی/بیشفعالی (ADHD) یک اختلال رشدی عصبی است که میتواند در افراد با سنین مختلف به خصوص در کودکان ایجاد شده و سبب تغییر در رفتار آنها شود. مطالعات گذشته اغلب روی پردازشهای حوزهی فرکانسی و یا جنبههای دینامیک غیرخطی سیگنالهای EEG از قبیل بعد همبستگی، بعد فرکتال، نمای لیاپانوف، آنتروپی و نرخ بازگشت فرایندهای مغزی برای ...
بیشتر
اختلال کمتوجهی/بیشفعالی (ADHD) یک اختلال رشدی عصبی است که میتواند در افراد با سنین مختلف به خصوص در کودکان ایجاد شده و سبب تغییر در رفتار آنها شود. مطالعات گذشته اغلب روی پردازشهای حوزهی فرکانسی و یا جنبههای دینامیک غیرخطی سیگنالهای EEG از قبیل بعد همبستگی، بعد فرکتال، نمای لیاپانوف، آنتروپی و نرخ بازگشت فرایندهای مغزی برای تفکیک افراد مبتلا به ADHD متمرکز بوده است. در این مطالعه با استفاده از قطاعهای شعاعی پوانکاره در فضای فاز سیگنالهای EEG افراد مبتلا به ADHD و افراد سالم در دو گروه خردسالان و بزرگسالان، مرتبسازی این فضا و همچنین استخراج ویژگیهای هندسی مختلف، دیدگاه متفاوتی از میزان پیچیدگی فعالیتهای مغزی و سطح پویایی افراد مبتلا به ADHD در مقایسه با افراد سالم ارائه شده و به ارزیابی حجم بستر نوسان سیگنال EEG پرداخته شده است. در نهایت با ارزیابی ویژگیهای استخراج شده و استفاده از الگوریتم SFS بر مبنای طبقهبندی کنندهی RBF-SVM، تفکیک افراد مبتلا به ADHD از افراد سالم در دو گروه خردسالان و بزرگسالان به ترتیب با صحت 04/2±20/93 و 13/1±60/95 انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان داده که حجم بستر نوسان سیگنال EEG افراد مبتلا به ADHD نسبت به افراد سالم به طور قابل توجهی بیشتر بوده و این موضوع بیانگر افزایش میزان پویایی و در نتیجه کاهش میزان پیچیدگی فعالیتهای مغزی در این افراد است. همچنین در این پژوهش مشخص شده که افزایش حجم بستر نوسان سیگنالهای EEG در کودکان نسبت به بزرگسالان بیشتر بوده و این موضوع نشان دهندهی افزایش سطح پویایی کودکان نسبت به بزرگسالان است. بنابراین میتوان ADHD و سن را به عنوان دو عامل مهم در افزایش حجم بستر نوسان سیگنال EEG معرفی کرد.
قاسم صادقی بجستانی؛ عباس منزوی؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی؛ فرح اشرفزاده
دوره 11، شماره 2 ، مرداد 1396، ، صفحه 167-185
چکیده
اختلال اوتیسم یا درخودماندگی ذهنی یکی از اختلالات رایج بین کودکان است که با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هم تشخیص دقیق آن با روشهای پاراکلینیکی ممکن نیست، از طرف دیگر، تشخیص زودهنگام این اختلال قبل از 18 ماهگی نقش بهسزایی در اثر بخشی روشهای درمانی بر این کودکان دارد. در این تحقیق، فضای جدیدی برای کمیسازی کیفیت تعاملات مغزی ...
بیشتر
اختلال اوتیسم یا درخودماندگی ذهنی یکی از اختلالات رایج بین کودکان است که با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هم تشخیص دقیق آن با روشهای پاراکلینیکی ممکن نیست، از طرف دیگر، تشخیص زودهنگام این اختلال قبل از 18 ماهگی نقش بهسزایی در اثر بخشی روشهای درمانی بر این کودکان دارد. در این تحقیق، فضای جدیدی برای کمیسازی کیفیت تعاملات مغزی ارائه شده است که آن را فضای قبض و بسط (SFS) مینامیم، این فضا مبتنی بر نگرش سیبرنتیک، کلنگر و اطلاعاتی به سیگنال است. پس از انتقال سیگنال الکتروانسفالوگراف (EEG) به SFS برای 60 کودک نرمال و 60 کودک درخودماندهی ذهنی در رنج سنی 3 تا 10 سال، با توجه به نگرش سیبرنتیک، در استخراج ویژگی نیز هر کودک با خودش در دو وضعیت مشاهدهی انیمیشن با صدا و بدون صدا مقایسه گردیده است و تفاوت تفاوتها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج اعمال آزمونهای آماری حاکی از معناداری بسیار زیاد (P-Value=1.4E-4) ویژگیهای کیفی استخراج شده در تشخیص تغییر الگوی سالم و درخودماندهی ذهنی است.