قاسم صادقی بجستانی؛ عباس منزوی؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی؛ فرح اشرفزاده
دوره 11، شماره 2 ، مرداد 1396، ، صفحه 167-185
چکیده
اختلال اوتیسم یا درخودماندگی ذهنی یکی از اختلالات رایج بین کودکان است که با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هم تشخیص دقیق آن با روشهای پاراکلینیکی ممکن نیست، از طرف دیگر، تشخیص زودهنگام این اختلال قبل از 18 ماهگی نقش بهسزایی در اثر بخشی روشهای درمانی بر این کودکان دارد. در این تحقیق، فضای جدیدی برای کمیسازی کیفیت تعاملات مغزی ...
بیشتر
اختلال اوتیسم یا درخودماندگی ذهنی یکی از اختلالات رایج بین کودکان است که با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هم تشخیص دقیق آن با روشهای پاراکلینیکی ممکن نیست، از طرف دیگر، تشخیص زودهنگام این اختلال قبل از 18 ماهگی نقش بهسزایی در اثر بخشی روشهای درمانی بر این کودکان دارد. در این تحقیق، فضای جدیدی برای کمیسازی کیفیت تعاملات مغزی ارائه شده است که آن را فضای قبض و بسط (SFS) مینامیم، این فضا مبتنی بر نگرش سیبرنتیک، کلنگر و اطلاعاتی به سیگنال است. پس از انتقال سیگنال الکتروانسفالوگراف (EEG) به SFS برای 60 کودک نرمال و 60 کودک درخودماندهی ذهنی در رنج سنی 3 تا 10 سال، با توجه به نگرش سیبرنتیک، در استخراج ویژگی نیز هر کودک با خودش در دو وضعیت مشاهدهی انیمیشن با صدا و بدون صدا مقایسه گردیده است و تفاوت تفاوتها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج اعمال آزمونهای آماری حاکی از معناداری بسیار زیاد (P-Value=1.4E-4) ویژگیهای کیفی استخراج شده در تشخیص تغییر الگوی سالم و درخودماندهی ذهنی است.