مدلسازی حرکت انسان
مهدی یوسفی آذر خانیان؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی؛ مصطفی رستمی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1398، ، صفحه 55-68
چکیده
در سالهای اخیر، تحلیل سیستم پایداری وضعی انسان، اهمیت زیادی پیدا کرده است. شناخت این سیستم به دلیل فرایند پیچیدهی خودسازماندهی آن که متناسب با هر الگوی حرکتی فعال میشود، ضروری است. استخراج شاخصهایی موثر از این سیستم می تواند در تشخیص ناهنجاریهای وضعی به پزشکان کمک کرده و در فرایند توانبخشی بیماران موثر باشد. سیگنال مرکز ...
بیشتر
در سالهای اخیر، تحلیل سیستم پایداری وضعی انسان، اهمیت زیادی پیدا کرده است. شناخت این سیستم به دلیل فرایند پیچیدهی خودسازماندهی آن که متناسب با هر الگوی حرکتی فعال میشود، ضروری است. استخراج شاخصهایی موثر از این سیستم می تواند در تشخیص ناهنجاریهای وضعی به پزشکان کمک کرده و در فرایند توانبخشی بیماران موثر باشد. سیگنال مرکز فشار، به عنوان یک متغیر تجمعی، حاوی اطلاعاتی از سیستم تعادلی انسان است. نحوهی شکلگیری ترژکتوری این سیگنال در بازههای زمانی مختلف، بیانگر فعال شدن فرایندهای کنترلی متنوع است که با ظهور بستر جاذبهای متفاوت در فضای فاز آن بروز مییابد. الگوی هماهنگی دینامیک پایداری سیستم، تعیین کنندهی چگونگی سوییچ بین این جاذبها میباشد. در بخش اول این مقاله، به منظور کمیسازی اطلاعات محلی سیگنال مرکز فشار، دو شاخص "بعد همبستگی محلی" و "دینامیک هماهنگی فاز" تعریف میشوند. سپس در یک آزمایش طراحی شده، الگوی تغییر رفتار محلی این سیگنال بر مبنای شاخصهای پیشنهادی محاسبه میشود. در ادامه، با طراحی مدلی که توانایی تولید دینامیکهای غنی با جاذبهای چندگانه را دارد، سعی میشود که تغییر رفتارها در دادگان دنبال شود. این مدل پیشنهادی بر مبنای نگاشت بوده و پارامترهای آن به کمک شاخص هماهنگی دینامیک فاز، به گونهای هدایت میشوند که الگوی تغییر جاذبها در این مدل با الگوی تغییر بعد همبستگی محلی سیستم هماهنگ شود. دنبال نمودن الگوهای رفتاری سیستم پایداری وضعی از نتایج برجستهی این پژوهش است. مدل پیشنهادی نه تنها قابلیت دنبال کردن رفتار متنوع محلی سیستم را دارد، بلکه دینامیک سراسری آن را نیز دنبال میکند. طبق نتایج به دست آمده، تشابه روند کاهشی-افزایشی مقدار بعد همبستگی خروجی مدل و دادگان در تکرارهای آزمایش، یک بازنمایی از الگوی تغییرات درجههای آزادی دینامیک این سیستم است. این مدل پیشنهادی، نخستین مدل رفتاری برای سیستم پایداری وضعی به شمار آمده که میتوان از روشهای پیشنهادی در آن برای کمیسازی روند تغییر اطلاعات در سایر سیستمهای زیستی نیز بهره گرفت.
بیوالکتریک
زهرا السادات حسینی؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1398، ، صفحه 69-84
چکیده
سرطان مری هشتمین سرطان شایع و ششمین سرطان منجر به مرگ در جهان میباشد. 80% از سرطانهای مری در سلولهای سنگفرشی رخ میدهند. در ایران، این نوع سرطان در استان گلستان شیوع بیشتری دارد. پیش از بروز این سرطان، ضایعاتی در بافت اپیتلیوم مری به وجود میآید که پیشرفت و نفوذ این ضایعات به لایههای زیرین، منجر به بروز سرطان میشود. ...
بیشتر
سرطان مری هشتمین سرطان شایع و ششمین سرطان منجر به مرگ در جهان میباشد. 80% از سرطانهای مری در سلولهای سنگفرشی رخ میدهند. در ایران، این نوع سرطان در استان گلستان شیوع بیشتری دارد. پیش از بروز این سرطان، ضایعاتی در بافت اپیتلیوم مری به وجود میآید که پیشرفت و نفوذ این ضایعات به لایههای زیرین، منجر به بروز سرطان میشود. این بیماری در اکثر بیماران از یک مرحلهی پیشبالینیِ قابل تشخیص شروع میشود. این بیماری در صورت عدم مداخلهی درمانی مناسب، در اکثر موارد به سمت یک مرحلهی بالینی پیشرفت میکند. در مطالعات انجام شده پیرامون این نوع سرطان، مدلی برای پیشرفت این ضایعات (دیسپلازی) در سطح مزوسکوپیک ارائه نشده است. در این مقاله، مدلی بر پایهی شبکهای از نگاشتهای لاجستیک کوپل شده برای مدلسازی عملکرد بافت اپیتلیوم ارائه شده است. از تصاویر میکروسکوپیک مربوط به نمونههای بیوپسی بافت سالم و بافت با دیسپلازی خفیف، به عنوان دادگان این مطالعه استفاده شده است. طراحی ساختار و تنظیم پارامترهای این مدل بر مبنای فرضیاتی از ساختار و عملکرد بافت اپیتلیوم، با وارد نمودن اطلاعاتی از هندسهی فرکتالی این بافت انجام شده است. عملکرد مدل، بر مبنای تغییرات نمای لیاپانوف در راستای ضخامت اپیتلیوم مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این مدل، الگوی کاهشی این شاخص برای بافت سالم، از صحت و حساسیت مناسبی در تشخیص بافت سالم از بافت با دیسپلازی خفیف برخوردار است. نتایج این مدلسازی نشان میدهد که بین پیچیدگی ساختاری این سیستم زیستی و عدم قطعیت رفتار زمانی آن، میتواند ارتباط مستقیمی وجود داشته باشد.
قاسم صادقی بجستانی؛ عباس منزوی؛ سید محمدرضا هاشمی گلپایگانی؛ فرح اشرفزاده
دوره 11، شماره 2 ، مرداد 1396، ، صفحه 167-185
چکیده
اختلال اوتیسم یا درخودماندگی ذهنی یکی از اختلالات رایج بین کودکان است که با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هم تشخیص دقیق آن با روشهای پاراکلینیکی ممکن نیست، از طرف دیگر، تشخیص زودهنگام این اختلال قبل از 18 ماهگی نقش بهسزایی در اثر بخشی روشهای درمانی بر این کودکان دارد. در این تحقیق، فضای جدیدی برای کمیسازی کیفیت تعاملات مغزی ...
بیشتر
اختلال اوتیسم یا درخودماندگی ذهنی یکی از اختلالات رایج بین کودکان است که با وجود تلاشهای بسیار، هنوز هم تشخیص دقیق آن با روشهای پاراکلینیکی ممکن نیست، از طرف دیگر، تشخیص زودهنگام این اختلال قبل از 18 ماهگی نقش بهسزایی در اثر بخشی روشهای درمانی بر این کودکان دارد. در این تحقیق، فضای جدیدی برای کمیسازی کیفیت تعاملات مغزی ارائه شده است که آن را فضای قبض و بسط (SFS) مینامیم، این فضا مبتنی بر نگرش سیبرنتیک، کلنگر و اطلاعاتی به سیگنال است. پس از انتقال سیگنال الکتروانسفالوگراف (EEG) به SFS برای 60 کودک نرمال و 60 کودک درخودماندهی ذهنی در رنج سنی 3 تا 10 سال، با توجه به نگرش سیبرنتیک، در استخراج ویژگی نیز هر کودک با خودش در دو وضعیت مشاهدهی انیمیشن با صدا و بدون صدا مقایسه گردیده است و تفاوت تفاوتها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج اعمال آزمونهای آماری حاکی از معناداری بسیار زیاد (P-Value=1.4E-4) ویژگیهای کیفی استخراج شده در تشخیص تغییر الگوی سالم و درخودماندهی ذهنی است.